پرش به محتوا

ام

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ضمیر

[ویرایش]

[اَمْ]

  1. ضمیر شخصی مفعولی اول شخص مفرد؛ مرا:
    زمستان ۱۳۴۱ خواسته بود، ببیند ام.
    به بخش اشیاء گمشده ارجاعید ام.
    به یه دشت خیلی زیبا برد ام.

فرانوشت

[ویرایش]

بهتره، برای امکان شناسایی این ضمیر از شناسه فعل «-م»، به فعل چسبیده نشود؛ مثل، «بردم» (من بردم) و «برد ام» (من را برد).


عربی

[ویرایش]

اسم

[ویرایش]

ام [اُم]

  1. مادر

فرانوشت

[ویرایش]
  • اصطلاحی بسیار کهن که در آغاز شاید مادر تداعی می‌کرد ولی بعدها به معنی امت یا مادر امت مانند ملکه بوده‌است.
  • اُم اصطلاحی خالص است و بگونه‌ای پیشوند عمّان نیز هست، اصطلاح بسیار باستانی اومان ماندا نیز با اُم شروع می‌گردد.
  • اُم ممکن است آم که مشخصه زنانه باستانی‌تر است، باشد.

واژه‌های مشتق شده

[ویرایش]