پرش به محتوا

دشمنان

از ویکی‌گفتاورد
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۴۳ توسط Ruwaym (بحث | مشارکت‌ها) (←‏گفتاوردها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

دشمن

گفتاوردها

[ویرایش]
  • «اگر بر دشمنت دست یافتی بخشیدن او را سپاس دست یافتن بر وی ساز.»
  • «مردم دشمن آنند که نمی‌دانند
    • ترجمه‌های دیگر: «مردم دشمن چیزهایی هستند که نمی‌دانند.» «مردم با آن چه نمی‌دانند، دشمن اند.»
    • علی بن ابی‌طالب نهج البلاغه، کلمات قصار، ۱۲۸
  • «دلت گر به راه خطا مایلست// ترا دشمن اندر جهان خود دلست.»
  • آدم زنده، آدمی است که هم دوست داشته باشد و هم دشمن. اگر همه دوستم داشته باشند، احساس تنهایی می‌کنم و اگر همه دشمنم باشند، احساس بیرازی می‌کنم. وگرچه تعداد دشمنانم از تعداد دوست��نم بیشتر است، ولی من هرگز دوست ندارم که دشمنانم از بین بروند یا تبدیل به دوست شوند. از دشمن انتظار دشمنی دارم و از دوست انتظار دوستی. واگر در جایی دوست و دشمن نداشته باشم، احساس خلاء می‌کنم، احساس تنهایی ویران‌کننده‌ای می‌کنم که از آن به آسانی شفا نمی‌توانم یافت.

منابع

[ویرایش]
  1. http://ganjoor.net/ferdousi/shahname/aghaz/sh7/
  2. براهنی، رضا. سفر مصر. ویرایش اول. تهران: نشر اول، ۱۳۶۳ش/ ۱۹۸۴م. ۲۰.