کاربر:Behaafarid/برای مقالهنویسان
نویسنده باید از موضوع مقاله اطلاع کافی بدارد. او باید بتواند مطالب را از منابع گونهگون برگیرد و پس از نشخوار (بلا نسبت) به صورت یک کل واحد تحویل دهد. [اگر این جملهها تصویر زیبایی در ذهنتان مصور نمیکند مثلا دیگری میزنم. نویسندهٔ زبردست چون درختیاست که مواد معدنی منابعش را جذب میکند و پس از صرف انرژی و زمان به شکل میوه عرضه میدارد.] شتابزدگی یا نداشتن دانش کافی در این کار به نقض حق تکثیر یا [یای منطقی] پارهپارگی نوشتار میانجامد. پارهپارگیهای نوشتارهای ویکی و مشکلات حقتکثیریاش شایعتر از آن است که بتوان استثنا تلقی کرد. من هم در اشاره به این مشکل در ویکیاژدها مقالهنویسی را چنین تعریف کردهام: «فن کپی مطلب از چندین منبع به طوری که کشف نقض حق تکثیر بسیار مشکل باشد. از این رو استفاده از منابع غیربرخط ارجح است.»
پیشتر، مقالههای دانشنامهها را عدهای پیرپاتال نوشتندی که هر یک در زمینهٔ مقاله عمری دود چراغ خورده بودندی. امروزه لزوماً چنین نیست. برای بسیاری دانش هم کالای حاضری شدهاست که با عجله در حلقوم باید ریخت. از کسانی که در مطبخهای مکدانلدِ دانش کار میکنند انتظار نمیرود که مهارت آشپزهای فرانسوی را بدارند یا حوصلهٔ ایشان را. اگر همبرگری که در این دکهها عرضه میشود در حدی باشد که بتوان نام همبرگر بر آن نهاد یعنی مثلاً گوشتش دستکم پنجاهدرصد گوشت باشد و نه خاک اره، هم مشتری راضیاست و هم فروشنده. با این حال همچنان این انتظار معقول را از نویسندگان مقالههای ویکیپدیا میتوان داشت که یک قدم از خوانندگان پیشتر حرکت کنند. اگر عمری در موضوع مقاله صرف نکردهاند چند ده ساعت کرده باشند. ویکینویسی بیشتر از تقلیل کاربر به یکی لولهٔ پلاستیکیاست. لولهٔ پلاستیکیای که سری در نتایج جستجوی گوگلی و سری در مقالهٔ ویکیپدیا میدارد.
از نظر دور نباید داشت که گوشزد جنبههای منفی، نفی جنبههای مثبت نیست. بسیاری از نویسندگان ویکیپدیا در کار خود استادند. شناگرهای ماهریاند که آب نمیدیدند و به سبب محدودیتهای ساختار سنتی در عرضهٔ دانش از پتانسیلشان بهره گرفته نشده بود. اینان اگر چه در زمینههای فعالیت بهترینهای دنیا نیستند از نود درصد مردمان بهترند. غذای ارزان لزوماً به معنی غذای بیکیفیت نیست. در بخشهای غیرقومیتی/غیرسیاسی/غیرمذهبی/غیرتاریخی ویکیهای پیشرفته فعالیت این کاربران عیان است. اگر توسل به استعارهٔ رستوران و عرضهٔ خوراک را ادامه دهیم، ایدون میتوان گفت که اینان کسانیاند که در بهترین رستورانها غذا خوردهاند و خود آشپزهای ماهریاند (گیرم آماتور) و حالا از سر علاقه در اوقات فراغت رستورانداری میکنند. غذاهایی با کیفیت مطلوب و با گوناگونی چنددهبرابر، رایگان عرضه میکنند چون از آشپزی و سیر کردن شکم خلایق لذت میبرند. اما در ویکیهایی مثل آنِ ما، تصور بسیاری از رستوران در حد اغذیهٔ مشهدی فلانی سر کوچهاست. پس بر این گماناند که اگر کبابی که عرضه میکنند از لاستیک نرمتر باشد و گندیدگی مواد اولیهشان در حدی نباشد که بویش از چند کیلومتری استشمام شود شاخ غول شکستهاند. اگر کسی خردهای بر غذا گیرد، رایگانی غذا و کیفیت نازلترِ غذاهای مشهدی فلانی را به رخش ميکشند. چون غذا نذریاست هر چیزی میتوان به خوردِ ملت داد. دادن یک ساندویچ کوچک خوشمزه (یک مقالهٔ آگاهندهٔ کوتاه که فقط اهمیت موضوع و خطوط اصلی را روشن کند و حاصل چند ساعت مطالعهٔ ویکینویس باشد) بهتر از سه نوبت غذاییاست که موادش از سطلهای آشغال سراسر خیابان جمعآوری شدهاست. البته درستکردن این ساندویچ کوچک وقتگیرتر از سه نوبت غذا (پیشغذا نوبت اصلی و دسر) است.