پرش به محتوا

همزاد

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

هَمزاد یا هم‌زاد نامی است که به یک موجود واقعی یا تخیلی مشابه از نظر ظاهری و باطنی با یک انسان دیگر اطلاق می‌شود. باور به همزاد دیرباز در میان ملل مختلف جهان مطرح بوده و درباره آن افسانه‌های گوناگونی بیان شده‌است. در گذشته معتقد بودند که همراه با تولد هر انسانی موجودی کاملاً شبیه به او از جنس جن خلق می‌شود و همگام با او رشد می‌کند و ممکن است گاهی با یکدیگر ملاقات هم داشته باشند.

نقاشی خیابانی «همزاد شماره ۱» در برلین، اثر نقاش خیابانی آلمانی سباستین بینیک در سال ۲۰۱۸

افسانه‌های مربوط به همزاد در کشورهای جهان و کشور ما می‌گوید که در زمان تولد نوزاد یک جن نیز با او متولد می‌شود که از هر لحاظ شبیه به اوست؛ چه از لحاظ روحی و چه ویژگی‌های بدنی. این تشابه بقدری زیاد است که اگر همزاد انسان دچار شادی یا غم شود در انسان هم تأثیر می‌گذارد و این حالت به صورت عکس هم ممکن است؛ یعنی با شادی و غم انسان همزادش هم دچار همین حالت می‌شود و به این دلیل است که ما گاهی بی‌دلیل شاد یا غمگین می‌شویم. در افسانه‌ها و داستان‌های قدیمی سراسر جهان گفته شده‌است که گاهی ممکن است همزاد انسان از جنس مخالف باشد که در این صورت انسان را اذیت کرده و مانع ازدواج او می‌شود. البته بحث همزاد اساساً به شکلی که در افسانه‌ها آمده زیاد درست نیست و باید گفت که همزاد نوعی تجزیه نفس یا به تعبیر امروزی فرافکنی روح توسط خود فرد است. در باورهای قدیمی و عامه مردم چندین موجود افسانه‌ای و تخیلی رواج داشته‌است، از جمله موجوداتی به نام همزاد؛ بنابراین باورها، بعضی اشخاص دارای همزاد هستند، در جایی همزاد موضوع چند فیلم سینمایی نیز بوده است.[۱]

واژه‌شناسی

[ویرایش]

واژه همزاد از نظر لغوی به معنای شخصی یا چیزی است که هم‌زمان و همراه شما زاده شده است.

اسطوره شناسی

[ویرایش]

1- لیلیث و حوا: در افسانه‌های یهودی، گفته می‌شود آدم همسری به نام لی لیلیث داشته که درست مانند او از خاک زمین آفریده شده بود. اما او تنها مدت کوتاهی با او ماند، زیرا اصرار بر برابری کامل با همسرش داشت. او حقوق خود را از اصل یکسان‌شان می‌دانست.[۲] حوا، زنی که مقدر شده بود تا همدم واقعی مرد باشد، از بدن آدم گرفته شد، زیرا تنها زمانی که همانند با همانند پیوند می‌خورد، اتحاد گسست‌ناپذیر است. خلقت زن از مرد به این دلیل ممکن بود که آدم در ابتدا دو چهره داشت، که در زمان تولد حوا از هم جدا شدند.[۳]

2-هایل و قابیل: چنین باور رایجی وجود دارد که پیش از آن که نسل بشر گسترش یابد، هر پسر بچه‌ای همراه با همزادِ روحش که خواهر دوقلویش بود، متولد می‌شد. بر این اساس، هابیل و قابیل همزادهای روحی خود را همراه خود به دنیا آوردند. همچنین راحیل و لیا به ترتیب به عنوان همزادهای روحی یعقوب و یوشع شناخته می‌شدند. [۳]

3- دختر پادشاه سلیمان: یکی از داستان‌های کمتر شناخته‌شده در مورد پادشاه سلیمان است که می‌دانست که سرنوشت یکی از دخترانش ازدواج با مردی فقیر است. او نمی‌خواست چنین اتفاقی بیفتد و دستور داد تا دخترش را به همراه خدمتکاران در قصری با برجی در دل جنگل، زندانی کنند. داستان می‌گوید که همسرِ روح او توسط پرنده‌ای شکاری به سمت برج برده شد و هر دو عاشق هم شدند. داستان با فهمیدن پادشاه سلیمان که مرد جوان با وجود فقیر بودن، یک دانشمند است، به پایان رسید.[۳]

4- اساطیر یونان: گفته می‌شود انسان‌ها در گذشته موجوداتی دو جنسه (همزمان زن و مرد) بوده‌اند. افلاطون در رساله ضیافت (Symposium) با به کارگیری شخصیت آریستوفانس، این ایده را مطرح می‌کند که انسان‌ها در ابتدا دارای چهار دست، چهار پا و یک سر با دو صورت بوده‌اند.[۴] زئوس (خدای خدایان یونان باستان) این موجودات را از وسط به دو نیم تقسیم کرد و هر نیمه‌ی بریده شده را مجبور ساخت تا به دنبال نیمه‌ی گمشده‌ی خود بگردد. آریستوفانس می‌گوید انسان‌های جدا شده، موجوداتی بدبخت و بیچاره بودند. «هر کدام از آن‌ها مشتاق نیمه‌ی دیگر خود بودند، بنابراین بازوهایشان را به دور هم حلقه می‌کردند، خود را در هم می‌تنیدند و می‌خواستند دوباره به هم بپیوندند. عشق در وجود هر انسانی زاده می‌شود؛ عشقی که نیمه‌های ذات اصلی ما را دوباره به هم می‌رساند؛ تلاشی برای یکی کردن دو تا و التیام بخشیدن به زخم ماهیت انسانی. هر یک از ما، پس، یک «نیمه‌ی مطابق» از یک کل انسانی هستیم... و هر یک از ما همیشه به دنبال نیمه‌ای هستیم که با ما مطابقت دارد. آریستوفانس فریاد می‌زند: «وقتی فردی نیمه‌ی واقعی خود را ملاقات می‌کند، اتفاق شگفت‌انگیزی رخ می‌دهد: عشق، حس تعلق به یکدیگر و میل باعث می‌شود که از خود بیخود شوند و دیگر حتی برای یک لحظه هم نمی‌خواهند از هم جدا شوند. این‌ها افرادی هستند که با هم زندگی مشترک خود را به پایان می‌رسانند و همچنان نمی‌توانند بگویند چه چیزی را از یکدیگر می‌خواهند.»[۵]

انسان اولیه در نظر افلاطون

دفع همزاد

[ویرایش]

در بین بومیان آفریقا و حاشیه جنوب ایران همزاد را نوعی مانع بر سر راه ازدواج جوانان می پندارند و برای دفع همزاد که همان دور کردن همزاد است به سراغ مراسم زار می روند.در طی انجام مراسم زار، فردی که لقب «مامازار» دارد با اشعاری به زبان ساحلی و موسیقی مخصوصی به همراه قربانی کردن یک بز نر بالغ اعمالی بنام خروج را به عنوان درمان همزاد انجام میدهند. در روش دیگر طلسم دفع همزاد را روی پوست یا کاغذ به شکل نوشته های عبری و مربع گونه می نویسند، سپس به همراه ماده ای به نام بخور بحری سوزانده می شود.در بخشی از کتاب «اهل هوا» نوشته غلامحسین ساعدی به نقل از «حلیمه سرحانی کنهء» مامازار کرانه جنوبی ایران، همزاد را از باد(جن) بحری میداند و خروج همزاد را منوط به دادن طعام به روش سوزاندن «بخور بحری» میداند.[۶]

همزاد از دیدگاه روان‌شناسی

[ویرایش]

همزاد در شرایط خاصی به وجود آمده و خود را نشان می‌دهد و این زمان مربوط است به مواقعی که فردی دچار مشکل روحی و افسردگی شدیدی شده باشد. افرادی که احساس تنهایی شدیدی دارند و بر اثر آن نیاز به همدم و هم صحبتی داشته و سنگ صبور می‌خواهند، همزاد این نیاز را برطرف می‌سازد. به‌طور معمول افرادی که در آستانه جنون قرار دارند اغلب همزاد را می‌بینند و با او صحبت هم می‌کنند. فردی که دچار تنهایی و افسردگی و یاس می‌باشد در ابتدا در گوش خود صداهایی مانند نجوا یا ویز ویز را می‌شنود که این مربوط به فعالیت غیرارادی اعصاب و رگ‌های مغز و افزایش الکتریسیته در آن است. این مرحله روز به روز افزایش یافته و حال بیمار رو به وخامت می‌گذارد و هجوم افکار و نجواها بقدری در ذهن فرد زیاد می‌شود که بر شدت بیماری افزوده شده و رفتارهای ناهنجاری از او سر می‌زند. در این زمان اطرافیان از اطراف فرد پراکنده گشته و فرد ناچار به خلوت خود پناه برده و سکوت کرده و اغلب به نقطه‌ای خیره می‌شود. در این حالت فرد واقعاً مجنون شده و به عنوان فردی دیوانه شناخته می‌شود. در این مرحله بیمار چنان با خود گفتگو می‌کند که انگار واقعاً فردی مقابل او قرار دارد. بیمار مدام خاطرات گذشته و تجربه‌های تلخ را در ذهن خود بازسازی نموده و آن‌ها را در ذهنش تکرار می‌کند. در اغلب موارد، فرد پس از طی دوران افسردگی و ورود به مرحله جنون همزاد خود را می‌بیند، اما این نفس خود فرد است که فقط توسط خود بیمار دیده و موجب اعمال جنون‌آمیز می‌شود. توجه کنید که برخی انسان‌های ناآگاه که به دنبال رشد معنوی و سیر و سلوک هستند سعی می‌کنند با پناه بردن به مواد اعتیادآور و فرورفتن به حالت خلسه این بعد خود یعنی همزاد را شناسایی نمایند. این افراد چون راهنمای درستی نداشته‌اند به ورطه اعتیاد افتاده و خود را به نابودی می‌کشانند زیرا روح بیمار، جسم را نیز قطعاً به بیماری دچار می‌سازد. این روش‌ها روش‌هایی بیهوده برای کشف دنیای غیر مادی بوده و اغلب تصاویر و حالت‌هایی که در فرد و در حالت خماری ایجاد می‌شود تصنعی بوده و کاملاً بی‌ارزش است.

اتو رانک، روانکاو برجسته اتریشی در کتاب همزاد به این موضوع می‌پردازد.[۷]

همزاد از دیدگاه علمی

[ویرایش]
همزادی ظاهری از نظر علمی اثبات شده است. تصویر بالا آماری از ۱۶ جفت هم‌شکل در جهان را نشان می‌دهد.

منابع

[ویرایش]
  1. "THE DOUBLE". British Board of Film Classification (به انگلیسی). Retrieved 2018-12-24.
  2. "Lilith | Definition & Mythology | Britannica". www.britannica.com (به انگلیسی). 2024-06-18. Retrieved 2024-07-01.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ «The Project Gutenberg eBook of The Legends of the Jews, Volume 1, by Louis Ginzberg». www.gutenberg.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۷-۰۱.
  4. «The Greek Myth of Soulmates, When Human Became Humans». GHD (به انگلیسی). ۲۰۲۰-۱۱-۲۳. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۷-۰۱.
  5. Plato (2009). "Plato's Other Half" (به انگلیسی). Vol. 2, no. 1. Retrieved 2024-07-01.
  6. Vyse, Stuart A (2000). Believing in Magic: The Psychology of Superstition. Oxford, England: Oxford University Press. pp. 19–22. ISBN 978-0-19-513634-0.
  7. رنک، اتو (۱۳۹۷). همزاد: یک مطالعه روانکاوانه. چاپ دوم. ترجمهٔ سبا مقدم. انتشارات افکار.

نگارخانه

[ویرایش]

پیوند به بیرون

[ویرایش]