پرش به محتوا

آرام

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

گونه‌های دیگر نوشتاری

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]

آوایش

[ویرایش]
  • /آ/رام/

صفت

[ویرایش]

آرام

  1. آنچه حرکت نداشته باشد، بی‌حرکت و ساکن. سکون، توقف. صبر، قرار، درنگ، آسایش، راحتی، یواش، آهسته، شل، ساکت، خاموش. مقابل تند.
    آرام ممکن است به دو بخش آ - رام قابل تجزیه باشد، و با اصطلاح کهن آرامی قرابت مفهومی داشته است.
  2. (مجاز): امن. جائی که آن، ناامنی و جنگ نباشد، آسوده، راحت.

قید

[ویرایش]
  1. به آهستگی.

برگردان

[ویرایش]
ترجمه‌ها

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین/ فرهنگ بزرگ سخن